اینترو:
هی.. هی.. هی..
هِه هِه هِه هَ..
یه مدتی ساکت بودم دلت تنگ شده بود نه؟!
فکر کردی من ساکتمُ هیچ چی نمیگم؟!
فکر کردی مردم خرن؟!
بیگی راست میگفت: ..
این کار بهترین دوستتُ تبدیل به بدترین دشمنت میکنه
آره.. بیگی راست میگفت: ..
021.. آها..
ورس:
بشین سر جات // از ما متنفری اما نگاه تو پیش ماست
زیر چشی حتی واسه ریشه یابی // ما میشتابیم
زیر آبیم ، همیشه خوابی // واسه تو دریچه وا نیـ
اما ستاره تو رینگِ باز // تو پشت فرمونی رضا پدالتو میده گاز
مثه مالزی ، مثه وقتی که فهمیدی مثه من بارت نیـ // رفاقت زشتمو کش بدم واسه چی؟
وقتی ترس تو کودتای من بودش // لاشه های سربازا موندش زیر دندونت
اما دیگه بیخیال ، خودت میدونی که چقدر دیوونم ، از این بازی نمیرم بیرون نه
نکته هاتو دوست داشتم // آدم هشتاد و هفتُ دوست داشتم
اما حیف که باورِ به تو رو زود باختم // دوستیم از آهن بود به خاطر خود خواه بودنت سوخت آهن
هنوزم نمیتونه حرف بزنه پشتت هیچ ننه جـ*ده ای ، اگه روزی بری تو رینگ
اونقدر به رپت اعتماد داره داداش قدیمت // که رو تو شرط میبندِ سر زندگیش
هیچ وقت فکر نمیکردم اینطوری بشه توضیح بده چرا غیر واقعی شدی
توی اروپا قائم شدی و ستاره میشمری ها؟! // تو گیر افتادی وسط یه راه بیخودی
تو به ما خیلی حال دادی // نمونه اش نگرم داشتی
تا بمونم و بخونم از فریاد درونیم // کت و شلوار عروسیم ، خرج بیمارستان واسه مرض های جوونیم
مواد نمیزنمُ سر پام ایستادم با سرِ کار // دل مردم تنگِ واسه ما
بعدِ این همه سال // میبینی افتادیم به جونِ هم دو تا شیرِ سرِ پا
اما دیگه بیخیال ، پاتو گذاشتی رو سر بقیه مراقبی کسی نبینه
فقط منتظر بهونه بودی که بخونی ، ما حرومزادگی تو درونمون نیـ
چند روزه پیش رد شدم از کناره پارکِ شاد // حالُ هوای مارو داشت
هوای تولد و ابتدای کارمون // ببین چقدر زیاد شد اختلاف راهمون
ببین همه بچه ک*نیا شاخ شدنُ ، میتونن دهنشونو تو ایران باز کنن
آره دهن این طوطیا باز شدنُ ، میکشن پایین رو این لوبیا شاش کنن
لوبیای سحرآمیزی که سال ها زحمت کشیدیم براش ، داره زرد میشه
واسه من و تو یه فازِ منفیه اگه مثل من تو گود باشی حالت بد میشه
هرکی که جنگیدش رفتش // اما دست نخورده تو تهران شمشیرش هستش
میدونم بستی یه زنجیر به قلبت // اما فکر کنم مغز تو درگیرِ وهمِ
بدونه ما سربازی نیست // بدون ما دیگه دریایی نیست
هر چند توی کار رقیبِ همیم اما ، بدونه ما دیگه بازی جنجالی نیست
اوترو:
آه..
گفته بودم خیلیا خارجن و رفیق ما نیستن دیگه ، اما نگفته بودم چرا
اکثر سربازا وقتی جنگیدن از ایران رفتن
هه هه..
اوناییم که موندن تو لونه هاشون قایم شدن ، دیگه خبری ازشون نیست
اما تو ، تو مثل من خودتو نمیشناسی ، یعنی من از تو بهتر تو رو میشناسم
خیلی وقته که عوض شدی رفیق ، آره خیلی وقته خودتو گم کردی
خودتو پیدا کن
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 768 | melisa |
![]() |
0 | 490 | melisa |
![]() |
0 | 472 | melisa |
![]() |
0 | 426 | melisa |
![]() |
0 | 482 | melisa |
![]() |
0 | 505 | hengame |
![]() |
0 | 470 | hengame |
![]() |
0 | 621 | hengame |
![]() |
0 | 472 | hengame |
![]() |
0 | 477 | hengame |